چرا خدا به ما کمک نمی کند و حاجت هایمان را برآورده نمی کند؟


چرا خدا کمکم نمیکند

برای همه ما اتفاق افتاده که بعضی روزها (هفته ها، ماه ها، فصل ها، سال ها) احساس می کنیم به سختی تحت فشار هستیم. ناله می کنیم، گریه می کنیم، عصبانی می شویم و آرامشی نمی یابیم. تحت هیچ شرایطی این فشار شدید متوقف نمی شود. در این شرایط برای نجات دعا می کنیم و همچنان می بینیم که ریسمان مشکلات زندگی تنگ تر و محکم تر می شود تا زمانی که فکر می کنیم دیگر نمی توانیم تحمل کنیم و هر لحظه ممکن است فریاد بزنیم. البته گاهی اوقات این کار را هم می کنیم، فریاد می زنیم و کمک می خواهیم. با گریه فریاد می زنیم “خدایا چرا از این مشکل نجاتم نمی دهی؟” دوباره فریاد می زنیم “چراا؟؟”

من معتقدم که برای سوال “چرا خدا گاهی اوقات ما را نجات نمی دهد؟” حداقل 9 دلیل وجود دارد. در این مطلب به توضیح این 9 دلیل می پردازیم. لطفا تا انتها با ما همراه باشید.


  1. عمیقا باور نداریم که خداوند می تواند ما را نجات بدهد

آیات و روایات می گویند که بدون ایمان داشتن به خدا، رضایت او غیرممکن است. برای اینکه خدا به دعاهای ما پاسخ دهد، ما باید باور کنیم که او وجود دارد و به کسانی که با جدیت او را می جویند پاداش می دهد.

ایمان نداشتن ما می تواند مانع بزرگی برای رهایی نیافتن از شرایط سخت باشد. البته باید بدانید که خداوند هرگز ایمان را به کسی تحمیل نمی کند. ایمان مانند یک دانه است و زمانی که آن را در دل می کاریم خدا را به زندگی خود دعوت می کنیم. این که چقدر ایمان داریم مهم نیست، بلکه این مهم است که ایمان ما به چه کسی استوار است.


  1. ما مرتبا در حال گناه کردن هستیم

ما نمی توانیم عمداً از دستورات خداوند نافرمانی کنیم و همزمان انتظار داشته باشیم که او دعاها و خواسته هایمان را اجابت کند. ما به عنوان والدین، وقتی فرزندانمان به حرف هایمان گوش نمی دهند، آنها را به نوعی تنبیه می کنیم، خدا هم گاهی همین کار را می کند.

رابطه ما با خدا باید یک رابطه درست باشد، زمانی که رابطه درست باشد، مدام در حال تکرار گناهان مختلف نخواهیم بود. خداوند اغلب از قرار دادن ما در شرایط سخت استفاده می کند تا به ما کمک کند که بفهمیم چقدر به او نیاز داریم.


  1. باید یاد بگیریم که به خداوند اعتماد کنیم

ایمان ما کوچک شروع می شود و با هر چالشی افزایش می یابد. مانند یک ماهیچه که هر چه بیشتر تمرین کنیم قوی تر می شود، اعتماد ما به قدرت خدا هم با تمرین اعتماد به خداوند قوی تر می شود. آزمایش‌ها، دل‌شکستگی‌ها و شرایطی که خارج از کنترل ماست، ما را مجبور می‌کند به خدای توانای خود روی آوریم. هر بار که به ضعف خود اعتراف می کنیم و می بینیم که همه چیز تحت کنترل و فرمان او قرار دارد، ایمان ما بیشتر می شود.

اگر ما یاد بگیریم که به خداوند اعتماد کنیم، چیزی طول نمی کشد که فهرستی طولانی از دعاهای مستجاب شده داریم.


  1. او می داند که نجات بهترین نخواهد بود

در بیشتر موارد ما فقط می خواهیم از یک موقعیت دشوار خارج شویم. ما علاقه ای به بهترین چیزی که می تواند در درازمدت اتفاق بیفتد نداریم، ما اکنون آرامش می خواهیم، همین حالا.

بیایید با یک مثال این شرایط را بهتر درک کنیم، زمانی که ما دندان هایمان را ارتودنسی می کنیم، پزشک سیم‌های دندان‌ها را آن‌قدر محکم می‌کند که دندان‌ها تا چند روز مدام درد می کند.

اگر در این دوران دردناک از ما بپرسند که آیا می‌خواهید براکت‌ را بردارند، می‌گوییم: «بله!» چون در حال درد کشیدن هستیم. با این حال، متخصص ارتودنسی می داند که با این کار شاید درد موقت ما کاهش یابد اما در سلامت طولانی‌مدت مان اختلال ایجاد می کند. همین امر در مورد بسیاری از آزمایشات الهی نیز صادق است.


  1. درسی وجود دارد که باید یاد بگیریم

وقتی شوهرم شغلش را از دست داد، فهمیدیم که خدا روزی دهنده ماست. وقتی از یک نوزاد بیمار مراقبت کردم، صبر، مهربانی را آموختم. به جای اینکه وقتی با مشکل مواجه می شویم، بپرسیم چرا؟ چه می شود اگر بپرسیم “چه می توانم از این موقعیت یاد بگیرم؟”


  1. خدا داستان ایمان ما را می سازد تا بتوانیم روزی آنچه را که آموخته ایم با دیگران به اشتراک بگذاریم

ستاش مخصوص خداوندی است که ما را در تمام مشکلات ما تسلی می دهد، تا بتوانیم با آسایشی که خود داریم، کسانی را که درگیر مشکلات هستند تسلی دهیم.

وقتی ما مشکلاتی را پشت سرمی گذاریم و تجربیاتی کسب می کنیم، می‌توانیم با کسانی که عزیزی را از دست داده‌اند، بیکاری را تجربه کرده‌اند و یا درگیر هر مشکل خاصی هستند همذات پنداری کنیم. تجربه وفاداری خدا در این دوران سخت به ما این امکان را می دهد که بتوانیم با اطمینان به دیگرام بگوییم: “خدا به شما کمک خواهد کرد.”


  1. خدا در حال انجام یک کار شگفت انگیز است

شما در حال حاضر نمی توانید آن را ببینید، اما خداوند هدف خود را در موقعیت شما دنبال می کند. هیچ چیز نمی تواند اهداف خوب خدا برای بندگانش را خنثی کند. چیزهایی را که خدا برای دوستدارانش مهیا کرده است، چشم ندیده و گوش نشنیده و در دل انسان وارد نشده است.


  1. خداوند می خواهد ذهن و قلب خود را در وجود شما پرورش دهد

وقتی شرایط ما را مجبور می‌کند که در جستجوی حکمت، ایمان، فیض و قدرت خداوند باشیم، او شروع به تطبیق ما با تصویر خود می‌کند. ما بدون اینکه مانند او شروع به فکر کردن، عمل کردن و عشق ورزی کنیم، نمی توانیم زمان زیادی را در حضور او صرف کنیم. همین کافیست که می دانیم که خدا در همه چیز به خیر و صلاح کسانی که او را دوست دارند، عمل می کند.


  1. خداوند به شما می آموزد که رابطه نزدیک، شخصی و معنوی با او با ارزش تر از یک زندگی شاد، سالم، بدون دردسر است.

من سال ها پیش اتفاقی تلخ را تجربه کردم. با یک تماس تلفنی، احساس کردم هر چیزی که برایم ارزشمند است از بین رفته است. صبح روز بعد با احساس اینکه چیزی جز خدا برایم باقی نمانده بود از خواب بیدار شدم.

همانطور که گریه می کردم و دعا می کردم احساس می کردم که خداوند مرا در آغوش کشیده و در حال آرام کردن من است. شاید باور نکنید اما من به معنای واقعی آرام شدم. تاثیر خداوند بر من آنقدر قدرتمند و واقعی بود که دیگر هرگز به عشق، مراقبت و هدف او شک نخواهم کرد.


و اما سخن پایانی…

دلایل زیادی وجود دارد که خدا ما را از سختی ها و آزمایشات طاقت فرسا نجات نمی دهد. من چند مورد را در اینجا فهرست کرده ام تا شما را به فکر وادار کنم. آنچه در تاریکی رنج به من آرامش می دهد این است که می دانم خدامند عادل و قدرتمند است و هیچ چیز جز خیر و صلاح بنده اش نمی خواهد.