انتخاب یک اسم خاص و زیبا برای دختر تازه به دنیا آمده تان در عین جذابیت کاری استرس زا است چراکه یک اسم خوب می تواند در آینده فرزند دلبند شما موثر باشد. در این بخش از شادیما مجموعه ای گلچین شده از نام های دخترانه با شروع از «حرف س» را گردآوری نموده ایم.
در صورت تمایل می توانید از طریق صفحه «اسم دختر» به تمامی نام های دخترانه خاص و شیک دسترسی داشته باشید.
نام های خاص دخترانه با حرف س
سودابه | دارندهی آب روشنی بخش، نام زن کیکاووس |
سیما | چهره، صورت |
سیمین | نقره گین. منسوب به سیم و نقره |
سوزان | آتشین، حار، داغ، سوزنده، گرم، محترق، مشتعل، ملتهب، تبدار، پرسوزوگداز، پرسوز، سوزناک، شدید |
سومیتا | نامی دخترانه به معنای لطف و محبت، مهربانی |
سمن | گل سه برگ را گویند، یعنی گیاهی و رستنیی هست که آنرا سه برگه میگویند |
سروین | منسوب به سرو مانند سرو : بالای سروین در بعضی فرهنگ ها به معنی روسری |
سرمه | کحل، سیاهی، تیرگی، تاریکی |
سپیده | روشنی کم رنگ آسمان در افق مشرق قبل از طلوع آفتاب |
سانیا | سایه روشنِ جنگل – در گویش مازندران سایه روشن جنگل |
پرطرفدارترین اسم های دختر با س:
- ساجده: سجده کننده
- سهیلا: نرم، ملایم
- سحر: از نیمه شب تا اذان صبح
- ساناز: کمیاب، نادره
- ساقی: آن که شراب در پیاله میریزد و به دیگری میدهد
- ستاره: (در نجوم) هر یک از اجسام نورانی آسمان که معمولاً شبها از زمین به صورت نقطههای نورانی چشمک زنِ نسبتاً ساکن دیده میشوند؛ اختر، نجم
- سارینا: خالص، پاک – خالص، پاک
- سارا: عنبرسارا، مشک، بی غش، خالص، زبده
- سوگند: حلف، قسم، یمین
- ستایش: اسم مصدر از ستاییدن و ستودن
لیست اسم دختر با حرف س
سَرو | از انواع درختان که همیشه سبز است؛ (به مجاز) شاداب و با طراوت |
سَحرناز | (عربی فارسی) زیبایی سپیده دم؛ (به مجاز) زیبا |
سَرور | آنکه مورد احترام است و نسبت به دیگری یا دیگران سِمَت بزرگی دارد؛ فرمانده، رئیس، بزرگ |
سَروناز | سرو نورسته، سروی که شاخه های آن به هر طرف مایل باشد؛ نام نوایی در موسیقی ایرانی |
سَروین | شبیه سَرو؛ (در کردی) روسری و چارقد |
سَریر | زیبا ، تخت پادشاهی |
سَلین | سیل مانند؛ نام رودخانهای در آذربایجان |
سَلینا | منسوب به سَلین |
سَما | آسمان |
سَهی | صفت سرو |
سُرنا | نوعی ساز بادی |
سُرنا | به ضم سین و سکون |
سُلدا | حامی، یاور |
سُها | ستاره ی کم نوری در کنار ستاره ی عناق در صورت فلکی دُب اکبر |
سِتیا | گیتی، دنیا و روزگار |
سابرینا | مژده، بشارت |
سابو | هاله، خرمن ماه |
ساتی | در مصر باستان، نام فرشته نگهبان ارواح |
ساتیا | از نامهای باستانی |
ساتین | محبوب و دوست داشتنی |
ساجده | دختر سجده کننده(عبادت کننده خدا) |
سارگل | گل زرد |
سارنگ | نام پرندههای کوچک به رنگ سیاه، سار، ساری؛ گوشه ای در آواز ابوعطا؛ نام سازی مثل کمانچه |
سارنیا | خالص، پاک، منزه، بانوی بی ریا، دختر پاکدامن |
ساریان | نام روستایی در نزدیکی مشهد |
سارینا | خالص، پاک |
ساعده | دختر مددیار، یاری کننده |
ساغر | ظرفی که در آن شراب مینوشند، جام شراب؛ دل عارف است که انوار غیبی در آن مشاهده میشود. |
سالمه | بدون عیب، در کمال سلامت |
سالی | بی غم و سرخوش، سالمند و دارای عمر طولانی، نام روستایی حوالی خرم آباد |
سالینا | سال + ین (پسوند نسبت) + ا (پسوند نسبت)، منسوب به سال |
سامره | نام شهری در عراق که مرقد امام دهم و یازدهم در آن واقع شده است |
سامه | عهد، پیمان، جای امن و امان، پناه، مأمن |
سامیرا | سمیرا، زن بزرگوار، نام عمه شیرین در داستان خسرو و شیرین ترجمه عربی مهین بانو است |
سامینا | مانند مینا؛ نام گلی |
سامیه | یعنی بانوی بلندمرتبه و از القاب حضرت زینب |
ساناز | نام گلی؛ کمیاب، نادره |
سانای | بیقرار |
سانلی | معروف، مشهور |
سانوا | دختر خوش سخن، بانویی که شیرین حرف میزند. |
سانیا | سایه روشنِ جنگل |
ساوی | با ارزش، گرانمایه |
ساویز | خوش خلق و نیک خو |
ساویس | با ارزش، گرانمایه |
ساهره | چشمه روان |
سایا | یکرنگ، بیریا |
سایان | منسوب به سایه، نام رشته کوهی در آسیای مرکزی |
ساینا | سیمرغ ، عنقا |
سایه | تاریکی نسبی، پناه، حمایت؛ حشمت و بزرگی. |
سبا | سوره 34 قرآن کریم، شهری در یمن که بلقیس ملکه آنجا بوده، در عبری به معنی انسان |
سبارو | کبوتر |
سبزبهار | نام یکی از الحان قدیم ایرانی |
سبزپری | فصل بهار |
سبزه | سبزه وار، چمن زار، گندمگون |
سپتا | خوب ، خوبی |
سپیتا | سفیدترین و پاکترین |
سپیدار | درختی از خانواده بید با برگهایی براق |
سپیده | نور اول صبح، سفید روی |
سپیده گل | گل سپید |
سپینود | در شاهنامه دختر پادشاه هند (شنگل) و زن بهرام گور |
ستاره | ؛ بخت و اقبال و نماد شخص مجلس آرا و زیبارو |
ستاک | شاخه تازه رسته و نازک |
ستایش | ستودن ، تعریف |
ستایش | حمد و سپاس خداوند، شکرگزاری (به درگاه خداوند)؛ تعریف و تمجید |
ستوده | آنکه او را ستودهاند؛ ستایش شده |
ستیا | جهان ، هستی ، دنیا ، روزگار- بانوی نجیب و بلندمرتبه – لقب حضرت معصومه |
ستیلا | نام دختر امام موسی کاظم و لقب حضرت مریم |
سداب | نام گیاهی است |
سدنا | سجده کننده بر خانه خدا |
سرآویز | آنچه به سر میآویزند |
سرمه | (به مجاز) سیاهی، تاریکی |
سرور | شادمانی |
سروناز | زن زیبا، درخت سروناز |
سروین | شبیه سرو، مانند سرو |
سلاله | نسل، از القاب حضرت زهرا |
سلوا (سلوی) | نوعی پرنده(بلدرچین) در قرآن که در بهشت هم هست |
سلین | نام رودخانه ای در آذربایجان که از قره داغ سرچشمه می گیرد |
سمن | رازقی ، یاسمن |
سمن | یاسمن |
سنا | روشنایی |
سودابه | یکی از شخصیت های شاهنامه |
سوره | سوره قرآن |
سوری | رز قرمز |
سوزان | شعله ور، درحال سوختن، سوزاننده |
سوسن | نام گلی |
سوفیا | اسمی با ریشه یونانی به معنای خرد |
سوگل | مورد علاقه و محبت زیاد، محبوب |
سوگند | قسم خوردن |
سونیا | (سو = نور + نیا) نورِ نیاکان، (در یونانی) خرد و عقل، دختر نور |
سویل | (تلفظ |
سوین | (ترکی) شادباش – عشق، محبت، علاقه شدید |
سی گل | سی عدد گل |
سیتا | جهان، گیتی |
سیما | صورت، رخ |
سیمبر | دارنده اندام سفید و زیبا |
سیمروی | سپیدروی |
سیمگون | نقره فام |
سیمیا | بلاغت ، فصاحت |
سیمین | نقره فام، سفید |
سیمین چهر | سپیدروی |
سیمین دخت | دختر سپید با صفت های درخشان |
سینره | گیاهی زینتی و نیز دارویی ، پامچال فر |