اسم پسرمو چی بزارم؟ لیست بهترین اسامی پسرانه فارسی


لحظه بدنیا آمدن فرزند و صدا کردن نام زیبای او، بدون شک یکی از بهترین لحظات زندگی هر پدر و مادری را تشکیل میدهد البته باید این نکته را در نظر داشت که انتخاب یک نام خوب از مجموعه نام‌ها کار آسانی نخواهد بود.

در مقاله قبلی با گالری اسم دختر جدید و شیک آشنا شدیم. در این مقاله قصد داریم لیستی از بهترین اسم های پسرانه ایرانی و خارجی را ارائه کنیم تا این انتخاب دشوار را کمی برای شما آسوده‌تر کنیم.


اسم جدید پسر بر اساس الفبا

برای دسترسی سریع به گالری اسامی پسرانه شادیما از لیست زیر حرف اول مورد نظر خود را انتخاب کنید.

الف | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ر | ز ، ذ | ژ | س | ش | ص | ط | ظ | ع | غ ، ق | ف | ک | گ | م | ل | ن | و | ه | ی


قبل از انتخاب اسم پسر پیشنهاد میکنیم سه بخش مهم زیر از این پست را با دقت بخوانید


پرطرفدارترین اسم های پسرانه اصیل ایرانی براساس آمار ثبت احوال

در نمودار زیر می توانید پرطرفدارترین اسامی پسر را که از سایت ثبت احوال استخراج شده است را مشاهده کنید.

پرطرفدارترین اسم های پسرانه ایرانی براساس آمار ثبت احوال

گالری 500 اسم برتر پسر به همراه معنی

اسم پسر جدید با حرف الف

اَرَشکپسر و جانشین اردشیر سوم برگشت به لیست
اَرحامخویشان، کسان، بستگان، منسوبان به ویژه منسوبان نَسَبی، مهربانی کردن، مهر ورزیدن
اَردواننگهبان درستکاران؛ نام پنج تن از شاهان ایرانی از سلسله‌ی اشکانی
اَرسامبه معنای آرشام
اَرسلانشیر، شیر درنده، اسد؛ از نامهای خاص ترکی؛ مرد شجاع و دلیر.
اَرشامپسر آرتاشس دوم و برادر تیگران اول، نخستین شاه از شاخه‌ی دوم سلسله‌ی اشکانیان.
اَرشیاتخت و اورنگ شاهان، گاه، تخت.
اَصلانبرابر با اسلان به معنی شیر، شیر بیشه.
اَوستااساس، بنیاد، پناه، یاوری؛ کتاب مقدس ایرانیان باستان و زرتشتیان
اُسامهدلیر و شجاع
اُکتاینام پسر چنگیز؛ در ترکمنی به معنی نامدار، مشهور، بزرگ زاده، بزرگ منش.
اُلدوزاولدوز
اِرمیااسم پسر و دختر به معنی بزرگ داشته شده، نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل
اِلشنشادی ایل، حاکم، رهبر، حکمران یک منطقه.
ابراهیمچهاردهمین سورۀ قرآن کریم،پدر عالی
ابوالفضلصاحب بخشش و فضل
اتابکپدربزرگ؛ لقب وزیران قاجار
احسانبخشش، مهرورزی، نکوکاری، نکویی، نیکی
احمدحمیدتر، ستوده تر، بسیارستوده، ازنامهای پیغمبر
احمدرضااز نام‌های مرکب؛ کسی که به اوصاف خشنودی و ستوده متصف است
اختایهمانند نیزه، تیز
ارسماننام پهلوانی در کتاب سیرت جلال الدین
اروندتند، تیز، چالاک، دلیر، فر، شکوه، شأن و شوکت
اشکان(اشک + ان (پسوند نسبت) )، منسوب به اشک که بانی و مؤسس خاندان اشکانیان بود – منسوب به اشک
افشینلقب پادشاهان اسروشنه. نام سردار معروف معتصم خلیفه عباسی
الچینال (ترکی) + چین (فارسی)، ایلچین، برگزیده ایل
الدنیزاقیانوس
الیاالیاس، خدای من یهوه است، نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل و در اسلام یکی از چهار پیامبر جاویدان
الیاریار و یاور ایل، دوست و رفیق ایل، یار شهر و ولایت، یاور خویشان.
امیدآرزو، انتظار، رجا، توقع، چشمداشت؛ اشتیاق یا تمایل به روی دادن یا انجام امری همراه با آرزوی تحقق آن.
امیرپادشاه، حاکم، حکمران، خان، خدیو، رئیس، ژنرال، سرلشکر، سلطان، شاه، شیخ، فرمانده، ملک
امیر حافظنام ترکیبی از امیر و حافظ به معنای امیر و فرمانده ای که نگهدار و پشتیبان دیگران است
امیر شایاناسم ترکیبی از امیر و شایان رجوع شود به معنی هر کدام از این دو اسم در بالا.
امیر علیامیر و حاکم بزرگ و بلند قدر، پادشاه شریف و توانا
امیرارسلانعربی – ترکی) امیر و پادشاه شجاع و دلیر؛
امیراصلان(عربی – ترکی) پادشاه چون شیر، حاکم دلاور، فرمانده و سردار چون شیر.
امیربهادر(عربی – ترکی) پادشاه شجاع و دلاور، امیر دلیر، سردار شجاع؛ لقب حسین پاشاخان قراباغی.
امیرپاشا(عربی – ترکی) از نامهای مرکب
امیرحسینامیر خوب و نیکو، پادشاه نیک، حاکم صاحب جمال
امیررضااز نام های مرکب، امیر و رضا- کسی که امیر و سلطان از او راضی و خوشحال است
امیرسام(عربی – اوستایی) نام مرکب از امیر و سام
امیرصدراپادشاه و امیری که بزرگ و مهتر است، امیر والامقام.
امیرعباسامیر شجاع و دلاور، پادشاه و حاکم چون شیر.
امیرکسرا(عربی – فارسی) نام مرکب از امیر و کسرا.
امیرمحمدامیر بسیار تحسین شده وپادشاه ستایش شده و پسر سلطان محمود غزنوی بود.
امیرمهدیامیر هدایت شده، فرمانروای ارشاد گردیده
امیناستوار، امانت دار، ثقه، درستکار، درست، درست کردار، صالح، موتمن، معتمد، موثق
ایلشَنهم معنب با اِلشن.
ایلقارعهد و پیمان.
ایلمانسمبل ایل.
ایلیاراستگوی بزرگ، نام حضرت علی (ع) در تورات
ایلیادیاد ایل، به یاد ایل؛ در یونانی منظومه‌ی منسوب به هومر در شرح جنگ تروا
ایلیاردوست و رفیق ایل، یار و یاور ایل، محافظ خانواده
ایماناطمینان، اعتقاد، باور، باورداشت، عقیده، گرویدن
ائلمانسنبل کشور و ملت، مانند مردم
آباقاعمو، دوست، نخ و یا ریسمان بافته شده از گیاه کتان
آبانآبها، (در گاه شماری) ماه هشتم از سال شمسی
آبتیناز شخصیت‌های شاهنامه فردوسی، به معنی روح کامل، انسان نیکوکار
آبرلیآبر (فارسی، آبرو) + لی (ترکی) = دارای آبرو، آبرومند
آتاپدربزرگ
آتاباللییادگار مانده از پدر بزرگ، مرد کوچک اندام
آتابایآتا (ترکی) + بای (چینی) = پدربزرگ، اسم یکی از طوایف بزرگ ترکمن در ایران
آتابیکپدر بزرگ، مربی کودکان و بالاخص شاهزادگان، اتابک
آتابیگلقب احترام برای خطاب کردن پیران، لقب مربیان شاهزادگان دربار سلاطین ترک
آتاشآداش، همنام
آتاقلیچشمشیر پدری
آتاگلدیپدر آمد، پدر بزرگ آمد.
آتامکینمانند پدرم
آتانپرتاب کننده
آتجانکسی که بدن استوار و اندام محکمی دارد.
آتراباننگهبان آتش، پیشوای دینی
آتسزاسم سومین فرمانروای سلسه خوارزمشاهی
آتلیسواره، صاحب اسب، اسب سوار
آتمشعدد شصت که از اعداد مقدس است. همچنین پرتاب کردنی
آتیالیال اسب، از اسامی مرسوم بین قبایل ترکمان
آتیجیتیر انداز ماهر
آتیلا(ترکی) (آت به معنی اسب + یلا (صفت))، به معنی چابک، شجاع؛ نامی
آداشآتاش، همنام، هم اسم
آدیامین تر، امانت دار تر
آدی گوزلخوش نام، معمولا درباره حضرت محمد (ص) بکار برده می شود.
آدیش(تلفظ: ādiš) آذر، آتش، (در عامیانه) آتیش – آتش، اخگر، شراره آتش
آذراوغلیپسر آذر بایجان
آذربادپاینده و نگهبان آتش
آذرتاشآذر (فارسی) + تاش (ترکی) دو تن که اجاق و بخت یکسانی دارند.
آرادنام فرشته ای است موکل بر دین و تدبیر امور
آرازارس؛ (اَعلام) قهرمان منسوب به طایفه‌ی آس
آراننام شهری در دوران باستان
آرتاپاک، نام پهلوان ایرانی، ارتا (به فتح الف) در اوستا به معنای مقدس آمده است.
آرتیننسوب به آرت، پاکی و تقدس، (به مجاز) پاک و مقدس، (در اعلام) هفتمین پادشاه ماد
آرخاآرکا، مایه اطمینان و پیشتگرمی
آرسامگونه‌ای دیگر از واژه‌ آرشام، خرس، زورمند، دارای زور خرس پسر
آرساناسم پسر اردشیر دوم پادشاه هخامنشی
آرسینپسر آریایی
آرشعاقل، زیرک، درخشان و تابان
آرشانبه معنی نر، مرد، نام پسر اردشیر دوم پادشاه هخامنشی
آرکاآرخ، مایه اطمینان و پیشتگرمی
آرمانایده، ایدئال، شعار، مرام، هدف، نصب العین، آرزو، امید، اندوه، حسرت، غم
آرمینمرد همیشه پیروز، از شحصیت های شاهنمامه
آروشاروشنایی، نور خورشید، آرامش
آرویجهمیشه سبز، باطراوت، شاداب
آروینامتحان و آزمایش و تجربه، آزموده و آزمایش شده
آریاآزاده، نجیب
آریارادآریایی، جوانمرد آریایی
آریتمانام یکی از سران ماد
آرینمنسوب به آرین، آرین – آریایی نژاد، از نسل آریایی
آریومنسوب به قوم آریایی، نام قهرمان ایرانی آریوبرزن
آلبدلیر، پهلوان
آلب ارسلانشیر شجاع، کنایه از مرد شجاع و نترس، نام یکی از پادشاهان مقتدر سلجوقی
آلب تکینمرد دلیر، نام مؤسس سلسله غزنویان، نام یکی از امرای آل بویه
آلپ ارسلانآلب ارسلان، شیر مرد، شیر شجاع، کنایه از مرد شجاع و نترس، نام یکی از پادشاهان مقتدر سلجوقی
آلپ تکینآلب تکین، مرد دلیر، نام مؤسس سلسله غزنویان، نام یکی از امرای آل بویه
آلتونتاشمرکب از آلتون (طلا) + تاش (پسوند شباهت) = همانند طلا، زیباروی
آماندادر امان تو، در پناه تو
آنیلمعروف، نامدار
آی بکبت، صنم
آیتغمشغلام ماه
آیتکیندر ترکی به معنای زیبا و درخشان مانند ماه و در فارسی به معنای حالا، در حال حاضر و همچنین است.
آیخانآیخان (آی + خان) پادشاه ماه
آیدینشفاف و روشن، درخشنده مانند ماه
آیکانآیکان = آیقان (آی + قان) کسی که خونش مثل ماه شفاف و تمیز است اصیل، نجیب
آیهانآیهان = آیخان (آی + خان) پادشاه ماه

گالری اسم پسر ایرانی با حرف ب

بَکتاشخوش اخلاق و با صفات نیکو برگشت به لیست
بَردیادومین پسر کورش بزرگ و برادر کمبوجه است که در اوستایی به معنای بلند پایه است .
بَرزینبالنده (بالنده مهر) فشرده‌ی آذر برزین مهر؛ نام یکی از آتشکده‌های بزرگ ایران.
بَرسامآتش بزرگ مرکب از بر (مخفف ابر) + سام (آتش )، نام یکی از سرداران یزگرد ساسانی
بَشیرمژده دهنده در مقابل نذیر، مژده آور، مژده رسان، بشارت دهنده؛ از القاب پیامبر اسلام(ص)
بُرناجوان؛ شاب، ظریف، خوب، نیک، دلاور
بِهتاشببر، لقب بعضی از پادشاهان ترک
بِهداددر کمال عدل و داد
بِهرادجوانمرد نیکو
بِهنوداز کلمات دساتیری به معنی پسر عزیز، نام پادشاهان هند
بِهنیانیک نژاد، دارای اصل و نسب، اصیل، شریف
بِهینا(بهین + الف نسبت)، منسوب به بهین
بابردلیر و شجاع
بابکاستوار و پدر دوست داشتنی
بارادنام کسی که در زمان شاپور یکم پادشاه ساسانی زندگی کرده ونام او در کتیبه کعبه زرتشت آمده است.
باربدپسوند محافظ یا مسئول، خداوندِ بار (بارگاه)، پرده‌دار؛ نوازنده و موسیقی دان معروف دربار خسرو پرویز
بامدادصبح، صبا؛ اسم پدر مزدک
باهردرخشان، تابان
برهانبینه، حجت، دلیل، فرنود
بن سانپسر برکت
بنیامینپسر دستِ راست من – پسر دست راست، نام کوچکترین پسر یعقوب و راحیل
بهادربه معنی درخشنده و نورانی.
بهدینپیرو آیین زرتشتی
بهشادنیکوی شاد؛ مرکب از به (بهتر یا خوب) + شاد
بهنامدارای نام نیک

اسم پسرانه با حرف پ

پَرشانرزمجو برگشت به لیست
پَرهامفرشته خوبی، همچنین به معنی پیر همه (پدر همه) می‌باشد. معادل عبری آن آبراهام می‌باشد.
پارساآن که از ارتکاب گناه و خطا پرهیز کند، پرهیزگار، زاهد، متقی، دیندار، متدین، مقدس؛ عارف، دانشمند
پارسانمنسوب به پارس، پارسی، اهل پارس، از مردم پارس
پارسیامنسوب به پارسی، (منسوب به قوم پارس)؛ پارسی، اهل پارس، از مردم پارس.
پارلاپابرجا، استوار
پدرامآراسته؛ نیکو؛ خوشدل، شاد؛ سرسبز وخرم؛ مبارک، فرخ، خجسته؛ شادی، خوشحالی.
پرهامالهه تقدیر کننده طبیعت – برهان قاطع براهیم ابراهیم را معرب آن دانسته است
پرهانلقب حضرت ابراهیم و نامی در پارسی باستان
پریامدر افسانه های قدیم یونان، آخرین پادشاه تروا که شهر وی به دست یونانیان افتاد.
پوریاهم خانواده پریا به معنی نیک صورت – نام پهلوان ایرانی معروف به پوریای ولی
پویاپویندهرونده و برخی دونده را گویند.

اسم پسر جدید با حرف ت

تکشپهلوان دلاور برگشت به لیست
تایمازدر دوران مغول آنکه خان به او امتیاز ویژه میداده است .
ترخاننام یکی از پادشاخان ساسله خوارزمشاهیان
تکینتکین، پهلوان، دلاور
تگینجاوید، همیشه زنده
توحیدیگانه دانستن خدا؛ اقرار به یگانگی خداوند، یکتا پرستی؛ اخلاص
تورالاسب سرکش
توسنچرم دباغی شده؛ تیماج (چرمی رنگی که بوی خوشی دارد).
توماجآهن، فولاد؛ نام مؤسس سلسه‌ی تیموریان یا گورکانیان، مشهور به امیر تیمور گورکانی
تیامچشمانم؛ عزیز و گرامی
تیمورنام یکی از طوایف ترک
تیمورتاشمأمور تشریفات در دربار؛ نقیب لشکر و قافله.

اسم پسرانه شیک با حرف ث

ثامرمیوه دهنده، ثمردهنده برگشت به لیست
ثاقب(عربی) هوشیار، تند دریابنده (ذهن، فکر )، روشن، فروزان
ثامنهشتم، هشتمین

اسم پسرانه خاص با حرف ج

جاويدهميشگی، ابدی برگشت به لیست
جانيارياری دهنده جان، نام مورخی از مردم بخارا
جهانیاریاور و یاور مردم جهان
جوادبخشنده، جوانمرد، سخاوتمند، سخی، کریم، مکرم
جوياجستجو كننده، جوينده
جويانجوينده، از شخصيتهای شاهنامه، نام دلاوری مازندرانی در زمان كيكاووس پادشاه كيانی
اسم پسر ایرانی جدید و شیک

اسم پسر ایرانی با حرف چ

چاوهعزیز برگشت به لیست
چکادبالای کوه، قله
چهرآذرآذرچهر، دارای چهره ای چون آتش

اسم پسر با حرف ح

حَنیفدرست و پاک، راستین؛ معتقد به یگانگی خداوند، خداپرست پیش از ظهور اسلام
حِسامشمشیر تیز و برنده برگشت به لیست
حِسانبسیار نیکو، بسیار خوب، نیکروی
حافظحفظ کننده و نگه دارنده، شاعر نامی ایرانی
حامدسپاسگزار و ستایشگر
حامیمنسوب به حام پسر نوح، از اولاد حام؛ آن که پشتیبان و نگهبان کسی یا چیزی است، حمایت کننده، پشتیبان.
حانانرحیم، نام یکی از دلاوران در زمان داوود
حسامتیغ، سیف، شمشیر، قداره
حسننیکو، جمیل
حسینصاحب جمال.خوب، نیکو، (در اعلام) امام سوم شیعیان
حمیدرضاستوده ی خوشنود
hsl \sv,اسم های خاص و شیک پسرانه

اسم پسر ایرانی جدید با حرف خ

خاوینپاک سرشت برگشت به لیست
خاقانلقب پادشاهان چین و ترک، پادشاه
خرمشادبا طراوت و شاداب
خسروپادشاه
خوشنودخشنود
خوشیاردوست و یار شاد و شادمان.

اسم پسرانه ایرانی با حرف د

دانادارنده‌ی دانش و آگاهی؛ آگاه برگشت به لیست
داتامآفریننده و مخلوق، نام یکی از فرماندهان پارسی کاپادوکیه
داتیسسرداری از مردم ماد و از سرداران داریوش هخامنشی.
دادمهرعدالت دوست؛ نام چند تن از امیر زادگان و شاهزادگان در تاریخ.
دارابرخوردار از چیزی یا در اختیار دارنده‌ی چیزی، صاحب، مالک، ثروتمند؛ (به مجاز) خداوند
دارابدارنده؛ در شاهنامه نام شاه ایران از سلسله‌ی کیانی، نام شهرستانی در جنوب شرقی استان فارس.
دارماناز شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سرداران خسروپرویز پادشاه ساسانی
دارنوشنام یکی از وزیران بخت نصر
داریوشدارا، دارنده‌ی نیکی (بهی)؛ نام سه تن از شاهان ایرانی از سلسله‌ی هخامنشی.
داموندارای عقل و تجربه، خردمند، عاقل، دارای علم و آگاهی، عالم، علیم.
دانیارقضاوت خدا، یا خدا حاکم من است؛ یکی از چهار پیغمبر بزرگ بنی‌اسرائیل
دانیالدانیال از پیامبران بنی اسرائیل و همزمان کورش کبیر و داریوش بزرگ هخامنشی بوده است.
داویددامنه کوه
داوینسرافرازی، تکیه گاه
دایانسرافرازی، تکیه گاه
دومانمه، غبار

اسم پسر شیک با حرف ر

رادینحقیقی، واقعی، راست قامت برگشت به لیست
رَساماسم پسرانه و دخترانه به معنی نجات یافته و آزاد، با آزادی، آزادانه، رهایی
رَهادر شاهنامه پهلوان ایرانی، (در عربی) پرنده‌ای که شکار نکند.
رُهامرادترین، نام یکی از سرداران اردشیر دوم پادشاه ساسانی
راتینمرکب از راد به معنی جوانمرد و پسوند نسبت، انکه منسوب به جوانمردی است.
رادانرادمنش، کریم، با سخاوت، نام سرداری معاصر خسرو پرویز ساسانی
رادمانخورشید بخشنده، بخشنده همچون خورشید
رادمهرجوانمرد کوچک
رادوینبخشنده، جوانمرد
راستیننام ناحیه‌ای است در شهرستان اهواز، منسوب به رام
رامانرئیس رامشگران؛ آرامش دهنده، فرشته
رامبدرامسین، رامین، نوازنده، سازنده؛ نام شخصی که واضع چنگ بوده
رامتینگونه‌ی کهنه رامتین به معنی سازنده و نوازنده است.
رامسینطربناک
رامیننام عاشق ویسه، این کلمه در بعضی منابع مرکب از «رام»به معنی طرب و «ین»است به معنی طربناک است
رایانام پسرانه و دخترانه به معنی باهوش و دانشمند، نگهبان آسمان
رایانبه ضم ب، دانشمند، حکیم، دانا، خداوندگار خرد
رایبدمحکم استوار باوقار
رزیننام پسرانه و دخترانه به معنی شاخه‌ی تازه‌ای که از بیخ درخت برآید، زاده‌ی درخت مو
رستاکفرزند پسر
رضاخشنود، خرسند، خوشدل، خرسندی-خشنود شدن.
رودینخوشبخت، سعادتمند، بهروز
روزبهروزبه
روزبهانمهر تابناک، مهر و عشق روشن و تابنده، خورشید روز، درخشان
روزمهرآهن و فولاد جوهردار، جنسی از پولاد قیمتی، آهن گوهر دار، گوهر آهن
روهینارامیاد، نام روز بیست و هشتم از هر ماه شمسی در قدیم

اسم پسرانه ایرانی جدید با حرف ر

زامیادیار دانا و دانشمند برگشت به لیست
زانیارپارسا، پرهیزکار
زکریازکریای نبی از پیامبران بنی اسرائیل
زهیراز شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری ایرانی در سپاه کیخسرو پادشاه کیانی

اسم پسر با حرف ز ، ذ

ذاکرهوشمندی، تیزهوشی، خورشید برگشت به لیست
ذکارسم کننده، طراح، نقاش

اسم پسر جدید با حرف ژ

ژاییزژاییژ، شراره آتش برگشت به لیست
ژابیزنام گیاهی و دارویی گیاهی که به بومادران (بوی مادران) معروف است، اشک آتش
ژیارشهرنشینی، تمدن؛ زندگی شهروندان
ژیوارزندگی

اسم پسر تک با حرف س

سَرمدپایدار، پیوسته، همیشگی، به طور دائم برگشت به لیست
سَمیرداستان پرداز، قصه گو
سُروشپیام آور؛ فرشته‌ی پیام آور، فرشته؛ پیامی که از عالم غیب برسد، الهام
ساتکینساتگین، پیاله بزرگی که با آن شراب می‌خورده‌اند، شراب، محبوب، مطلوب
ساتیاراز نامهای زرتشتی که گونه‌ی دیگر آن به نظر میرسد سادیار باشد، نام یکی از سرداران داریوش.
ساشامدافع و محافظ مردان
سامانخطه، سو، قلمرو، کران، مرز، حد
سامیعالی، بلند مرتبه، بلند، (در اعلام) منسوب به سام پسر نوح نبی (ع )
سامیانام ماه یازدهم از سال ایرانیان در دوره‌ی هخامنشی.
سامیارثروتمند – کمک کننده به آتش محافظ آتش
سانیاردارای عزت و قدرت و کیفیت
سبحانپاک، منزه؛ از نامهای خداوند
سپنتاپاک و مقدس
سپهرآسمان؛ روزگار
سپهرادجوانمرد سپاه و لشگر، شجاع و دلیر
سجادسجده کننده، بسیارنمازخوان، سجده گر
سدرانام درختی در آسمان هفتم بهشت
سعیدخوش اقبال، خوشبخت، سعادتمند، نیک اختر، نیکبخت، همایون، مبارک، میمون، فرخنده، خجسته
سهیلستاره ای است معروف که در آخر فصل گرما طلوع کند.
سورناسُرنا، سردار دلیر پارتی معاصر اشک سیزدهم
سوماماه، نور ماه، (به مجاز) زیبا، در گویش مازندران نهر آب
سیروانعربی ساربان، نام رودی در غرب ایران که از استانهای کردستان و کرمانشاه می‌گذرد.
سینابه معنی دانشمند و نام جد ابن سینا

اسم پسر با حرف ش، شیک و جدید

شَنتیانام حضرت علی (ع) در زبور داوود، پیروز برگشت به لیست
شادمهرویژگی آن که دارای شادی و مهربانی است.
شادیارشاد و خوشحال
شاروناسرزمین پربار و حاصلخیز
شانلیافتخار آمیز؛ مشهور
شانیاکسی که در تصمیم و نظر خود پابرجاست، مصمم
شاهاراحافظ شبهای روزه داران
شاهدیسمانند شاه
شاهسونشاه (فارسی) + سون (ترکی)، شاه دوست، نام چند طایفه از طوایف ترک در ایران
شاهینشاهباز، عقاب، لاچین، زبانه، میله
شایانشایسته، سزاوار، در خور؛ فراوان
شایگانارزشمند، ممتاز، عالی، شایسته
شرویننام قلعه‌ی شروان؛ نام انوشیروان دادگر
شهابجلال و بزرگی، پدیده ای آسمانی
شهرادپادشاهِ جوانمرد
شهردادزاده‌ی شهر، شهری
شهنورنور شاه و به تعبیری نور خدا
شهیادمرکب از شه (شاد) + یاد (خاطره)
شهیارهمدم، همنشین و مونس شاه؛ نظیر و همتای شاه؛ (به مجاز) بلند مرتبه
شهیرمعروف، نام آور، نامدار
شیاناپاداش دهنده جزا دهنده مرکب از شیان (جزا و پاداش) + الف فاعلی
گالری اسم پسر جدید و شیک

اسم پسرانه با حروف ص

صابرصبور، صبر کننده، شکیبا؛ از نامهای خداوند برگشت به لیست
صبورآنکه در برابر سختیها و رنجها بردبار است، صبر کننده، شکیبا؛ از نامهای خداوند
صوفیاخترشناس، پیرو یکی از فرقه‌های تصوف، درویش

اسم پسر با حرف ط

طغرلپرنده شکاری از خانواده باز برگشت به لیست
طَهورااز واژه‌های قرآنی به معنی پاک کننده، تطهیر کننده؛ (به مجاز) پاک و پاکیزه.
طاهانام سوره ٔ بیستم از قرآن کریم- طالب حق و هدایت کننده
طرخاناز شخصیتهای شاهنامه، نام سردار چینی در سپاه افراسیاب تورانی
طوفانهیاهو، توفان؛ جریان هوای بسیار شدید

اسامی پسرانه خاص با حرف ظ

ظافرظفریابنده، پیروزی یابنده برگشت به لیست
ظهیرپشتیبان، یاور

گالری اسم پسر با حرف ع

عادلبا انصاف برگشت به لیست
عِصامبند، ریسمان، طناب؛ حفظ، نگه داری؛ شرافت و شخصیت اکتسابی.
عارفدانا، آگاه و کسی که از راه تهذیب نفس به بزرگی رسیده
عاصمنگهدارنده، محافظ
عباسشیری که شیران از او بگریزند. برادر امام حسین
عرشیامنسوب به عرش، عرش – ملکوتی آسمانی، مرکب از عرش + الف نسبت
عرفانشناختن و دانستن بعد از نادانی. تصوف، الهیات، حکمت، شناخت، علم، معرفت
علیبلند، بلند بر آمده، بلند قدر، بزرگ، شریف، توانا، کلان، نامی از نام های خدای تعالی
علی اصغرفرزند شیر خواره امام حسین ع و شهید کربلا در روز عاشورا
علی اکبراز اسمی ترکیبی به معنی شریف و بزرگ مرتبه
علیرضاکسی که علی علیه السلام از او راضی است مرکب از دو اسم علی و رضا
عمادستون، (به مجاز) آن که بتوان بر او تکیه کرد، نگاه دارنده، تکیه گاه
عمیدعاشق و بی قرار، همچنین بزرگ قوم، سرور و تکیه گاه طایفه
عیسیمعرب از عبری، نجات دهنده، نام پیامبر مسیحیت

اسم پسر با حروف غ، ق

غَدیرآبگیری است بین مکه و مدینه برگشت به لیست
غیاثفریادرس؛ فریادخواهی؛ از صفات و نامهای خداوند
قائدآن که جمعی از مردم را رهبری می‌کند، رهبر، پیشرو، پیشوا؛ رئیس قافله، کاروان سالار
قبادمحبوب، شاه محبوب، سرور گرامی؛ در شاهنامه پهلوان ایرانی
قدیرتوانا، قادر؛ از نامها و صفات خداوند

اسم پسر جدید با حرف ف

فاتحپیروز برگشت به لیست
فارانمعرب از عبری، موضع مغازه‌ها، نام دشتی که بنی اسرائیل در آن جا گردش می‌کردند.
فارسیدشت و صحرا؛ از حکمای قدیم یونان و از فیثاغوریان.
فاطرآفریننده، خالق، از نامهای خداوند، نام سوره ای در قرآن کریم
فربددارای شکوه و جلال، باشکوه، شکوهمند، مناعت، بزرگی، نام پسرانه زیبا
فربودراست و درست
فرحانشادان، خندان
فردادفر + داد، داده شکوه، زیبایی و جلال
فرزادبا فر و شکوه زاده شده، زاده ی با فر و شکوه و عظمت – زاده شکوه و جلال
فرزاملایق، درخور، شایسته
فرزانفرزانه، خردمند، عالم، دانشمند
فرزینوزیر در بازی شطرنج
فرسامدارای شکوه و عظمتی چون سام
فرشادشا دمان، مسرور، خوشحال، هم چنین به معنی روح و عقل، کره مریخ
فرشیددارای شکوه و عظمتی چون خورشید، درخشانتر، نام برادر پیران ویسه
فرنامدارای نام باشکوه و زیبا، نام یکی از سرداران شاپور
فرنودبرهان، دلیل
فرنورداراه شکوه و جلال و چهره ای نورانی
فرهاداز شخصیت های شاهنامه، عاشق افسانه‌ای شیرین
فرهامنیک اندیش، تغییر یافته واژه اوستایی فرایوهومت
فرهودپرهود، صداقت و راستی در دین
فرهوشدارای هوش و ذکاوت
فریمندصاحب زیبایی و شکوه
فرینامدارای نام با شکوه و زیبا
فؤاددل، قلب
اسم جدید پسر ایرانی

اسم پسر شیک و جدید با حرف ک

کارناسم پسرانه به معنی شجاع و دلیر، نام فرزند کاوه آهنگر برگشت به لیست
کامرانخوشگذران، عیاش، کامجو، کامروا، کامیاب، خوشبخت، نیکبخت
کامرواآن که خواسته و آرزویش رسیده است، موفق
کامیارکامیاب، آنکه کام و نشاط دوست اوست، کامروا و پیروز
کاوهیکی از خاندانهای معروف پهلوانی دوره اساطیری ایران . به معنی پادشاه
کسراکسری، معرب از فارسی، عربی شدهاسم فارسیخسرو، نام انوشیروان پادشاه ساسانی، فرزند قباد
کسریعنوان هر یک از پادشاهان ساسانی خسرو- منسوب به کسری، یعنی خسروی.
کورشکوروش، نام سه تن از پادشاهان هخامنشی، کورش کبیر از مقتدر ترین پادشاهان ایران که تخت جمشید را بنا نهاد.
کوشاساعی، تلاشگر
کوشانکوشا، ساعی، تلاشگر
کیارادپادشاه جوانمرد، مرکب از کیا به معنای سلطان و پادشاه و راد به معنای جوانمرد
کیارخکیاچهر، آن که دارای چهره و صورتی شاهانه است.
کیارشاز شخصیتهای شاهنامه فردوسی، نام دومین پسر کیقباد پادشاه کیانی، مرکب از کی + آرش، آرش پادشاه
کیاشاشاهنشاه، شاه شاهان، مرکب از کیا (به معنی حاکم، سلطان، فرمانروا) + شا (مخفف شاه)
کیانپادشاه
کیانمهردوستی شاهانه، محبت بزرگوارانه، خورشید سرزمین
کیانوشنام یکی از دو برادر فریدون در شاهنامه، اسم پسر فارسی به معنی بسیار شیرین
کیهانجهان، دنیا، گیتی
کیوانستاره زحل، نام یکی از بزرگان دربار بهرام گور پادشاه ساسانی

اسم پسرانه برتر با حرف گ

گوشیارنام حکیمی از فارس برگشت به لیست
گرگیناز شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوانی ایرانی پسر میلاد در زمان کیکاووس پادشاه کیانی
گلبادکلباد، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر ویسه برادر پیران پهلوان تورانی

اسم پسر تک و خاص با حرف ل

لیبراآزاده، رها (به کسر ب) برگشت به لیست
لاوانلابان، عبری از عربی، لین، سفید، نام پدر همسر یعقوب (ع)

اسم پسر شیک با حرف م

مَهدیارمحافظ و نگهبانِ سرزمین و میهن برگشت به لیست
مَهیارماهیار
مِهدادبزرگزاده
مِهرابدارنده‌ی جلوه‌ی آفتاب و کسی که تابش مهر دارد.
مِهراد(مِه = مِهتر، بزرگتر + راد = جوانمرد)، جوانمرد مِهتر و بزرگتر
مِهرانبه معنی دارنده‌ی مهر
مِهربُدمحافظ یا نگهبان مهربانی و محبت؛ (به مجاز) شخصِ مهربان
مِهرتاشبا محبت و مهربان
مِهردادداده‌ی مهر، آفریده شده‌ی مهر؛ نام چهار تن از شاهان اشکانی
مِهرزادزاده‌ی مهر
مِهزادبزرگ زاده، شاهزاده
مِهیاد(مِه = مِهتر، بزرگتر + یاد)، تداعیگر مِهتری و بزرگی؛ (به مجاز) مِهتر و بزرگتر
مارتیاآدمی، انسان
ماکانآنچه بوده است.
مانا(صفت از ماندن) ماندنی، پایدار؛ (در پهلوی) مانند و مانند بودن.
مانیاندیشمند
ماهانروشن و زیبا چون ماه، نام شهری در استان کرمان
ماهور(پسرانه و دخترانه) تابناک، نوعی گل، نوایی در موسیقی
مبینآشکارکننده، آشکار، روشن، هویدا، واضح، روشنگر | بیانگر، بیان کننده، نشان دهنده، نشانگر
متینباوقار، جاافتاده، سنگین، موقر، استوار، محکم، پابرجا، رزین، فرهیخته
مجتبیبرگزیدهبرگزیده شده. برگزیده و پسندیده.
محرابعبادتگاه، محل عبادت
محسنشاهنده، صالح، نیکوکار
محمدستوده، بسیار تحسین شده، آن که خصال پسندیده اش بسیار است.
محمد امینلقب پیامبر گرانقدر اسلام- به معنی محمد درستکار و پاک دست
محمد پارسامرکب از محمد به معنای بسیار ستایش شده + پارسا به معنای زاهد و با تقوی است
محمد طاهانام ترکیبی از اسم محمد به معنای ستوده و طاها که شکل فارسی از طه نام سوره ای در قران کریم است.
محمد عرفاننام ترکیبی از محمد و عرفان. رجوع شود به معنی هر کدام از این دو اسم در بالا.
محمد مهدیستوده و هدایت شده، ترکیبی از نام حضرت محمد و امام زمان
محمد یاسیننام ترکیبی از محمد و یاسین. به بالا رجوع شود.
محمدجوادبنده ستوده شده خدا و بخشاینده
محمدحسیننام ترکیبی از اسم محمد به معنای ستوده شده و حسین به معنای نیکو و صاحب جمال است.
محمدرضااز نام های مرکب، محمد و رضا – کسی که حضرت رسول اکرم محمد صلی الله علیه وآله از او راضی است.
محمدعلیترکیب اسامی محمد و علی
محمدمتیننام ترکیبی از محمد و متینبه بالا رجوع شود.
مرتضیپسندیده، راضی کرده شده، خشنود شده.
مزدکاز شخصیت های شاهنامه، فردی دارای هوش و زیرک
مسعودخوشبخت، سعادتمند، نیک بخت، مبارک، خجسته، میمون، همایون
مصطفیبرگزیده، منتخب از نامهای پیامبر بزرگ اسلام حضرت محمد (ص)
مهدیهدایت کرده، هدایت شده، نام قائم منتظَر (ع) در نزد شیعه
مهراندارنده مهر
مهرآییندارای مهر و محبت و دوستی، دارای مهربانی، دارای آیین و روش دوستی و مهربانی.
مهردادداده ی مهر، آفریده شده ی مهر، اسم سه نفر از پادشاهان اشکانی بوده است.
مهرسامپسر خونگرم و مهربان، مرکب از مهربه معنای مهربانی یا خورشید و سام به معنای آتش است.
مهرشادخورشاد، شادمهر، خورشید هدایت کننده
میثاقپیمان و عهد
میشاهمیشه جوان، همیشه بهار
میعادمحل قرار ملاقات، وعده‌گاه؛ زمان قرار ملاقات، زمان وعده
میکائیلمقرب، نام فرشته‌ی روزی‌ها
میلادتولد، زایش، ولادت، روز تولد، هنگام ولادت، سالروز ولادت
اسم پسر تک و شیک

اسم پسر جدید با حرف ن

نادیندر جریان، پویا و پرتحرک، الهه رودخانه، جاری برگشت به لیست
نامورنام آور، مشهور
نامیمنسوب به نام، معروف، مشهور
ناهیراروشنایی، نور
نشاطشادی، خوشی، سرزندگی
نصیرانام یکی از دانشمندان و شعرای قرن یازدهم
نهادسرشت، اساس، ضمیر دل، طبیعت، بنیاد، قاعده، مقام و جایگاه
نوشیاریار شیرین چون عسل، یار بی مرگ، نام پسرعموی گرشاسپ در گرشاسپ نامه
نویانامیر سپاه، شاهزاده، لقب سلاطین و بزرگان ترک
نویدمژده، خبرخوش، بشارت
نیاوشپسری که شبیه احداد و نیاکان خود است، مرکب از نیا و پسوند مشابهت
نیکانمنسوب به نیک
نیمانام کوهی است حوالی نور
نیهادنهاد، سرشت، طبیعت، بنیاد، ضمیر دل،اساس، مقام و جایگاه، قاعده
نیوانمرد دلیر، شجاع، پهلوان

اسم جدید پسر با حرف ه

هابیلمعرب از عبری، نفس یا بخار، نام پسر آدم (ع) برگشت به لیست
هادانمعرب از عبری، نام پدر ساوه همسر ابراهیم (ع)
هادیپیر، دلیل، راهبر، راهنما، رهبر، مرشد، معلم، رسانا
هامونزمین هموار و بدون پستی و بلندی، نام دریاچه‌ای در سیستان
هامیسرگشته و حیران
هستیاراحساس کننده، ادیب
همامدارای مقام و منزلت و فضایل، ارجمند، نام یکی از شعرا و سخنگویان مشهور در آذربایجان
همایونخجسته، مبارک، فرخنده، از شخصیتهای شاهنامه
هودادنیک آفریده، داده خوب، داده نیک
هورازدوست صمیمی
هوریاریار و دوست خورشید
هوفرشأن و شکوه و شوکت، شأن و شکوه نیک، شان و شوکت خوب
هوماناز شخصیتهای شاهنامه، نام پسر ویسه برادر پیران و از سپهسالاران افراسیاب تورانی
هومننیک اندیش
هونامخوشنام، نیک نام
هیرساپارسا
هیواامید

اسم پسر ایرانی با حرف و

واتیارسخنگو برگشت به لیست
واراننامی که مورخان یونانی به پادشاهان ایرانی که نامشان بهرام بوده داده‌اند.
وارتاننام پسر بلاش اول پادشاه اشکانی
واروژانکبوتر نر
والابالا عزیز، گرامی، محترم، دارای ارج و اهمیت، اصیل، نژاده
وحیدبی همتا، تک، تنها، فرد، فرید، مجرد، منفرد، واحد، یکتا، یگانه
ورازمهراز نامهای زمان ساسانیان

اسم پسرانه با حرف ی

یارتاهمتای یار، همچون یار برگشت به لیست
یاسانلایق و سزاوار، نام یکی از پیغمبران باستانی ایران
یاسرشترکُش که گوشت قسمت کند، آسان، چپ، طرف چپ، نام پدر عمار، از یاران خاص پیامبر
یاسیننام سوره‌ای در قرآن کریم
یاشابه معنی زنده باد!، آفرین! زنده باشی
یاشارجاویدان، همیشه زنده، زندگی کننده
یزدادنام پسرانوشیروان پادشاه ساسانی
یزدانخداوند، ایزد، در مذاهب ثنوی، خدای خیر و نیکی، ایزد مقابلِ اهریمن است.
یزدان‌مهرخداوند خورشید
یزدانیارآن که خداوند یار و یاور اوست.
یکتا(ترکی – فارسی) یگانه، بی نظیر، تنها، یکی از نامهای خداوند، بی‌همتا
یوسفاز حواریون و شاگردان حضرت عیسی (ع )
یونابه معنی خداوند می‌دهد، نام دیگر حضرتِ یونس (ع)
یونسبه معنی کبوتر

چگونه اسم پسرانه مناسب انتخاب کنیم؟

انتخاب یک اسم مناسب از این جهت بسیار مهم است که فرزندتان یک عمر با آن اسم زندگی خواهد کرد و در موقعیت های مختلف با آن اسم از او یاد خواهد شد پس این انتخاب بسیار بهم است. قبل از اینکه لیست اسامی را مشاهده کنید، چند نکته مهم زیر درباره ی انتخاب اسم را به یاد داشته باشید.

به تناسب میان نام و نام خانوادگی توجه کنید

نام و نام خانوادگی در موقعیت های مختلف در کنار یکدیگر قرار می گیرند و باید با یکدیگر تناسب داشته باشد. این تناسب به این معنا نیست که از نام هایی مانند “محمد محمدی” استفاده کنیم بلکه باید به خوش آوایی نام توجه کرد. نام “احسان علیخانی” نمونه ای از یک تناسب خوب بین نام و نام خانوادگی است.

لیستی از نام ها تهیه کنید

همینطور که لیست های متعدد نام را می خوانید، به اسامی زیبایی برخواهید خورد که برای لحظاتی توجه شما را جلب می کنند. بهتر است قبل از اینکه از آن اسم ها عبور کنید آنها را در جایی یاداشت کنید و لیستی از محبوب ترین نام ها را تهیه کنید و در پایان از میان اسامی محبوب خود، بهترین نام را برای دلبندتان انتخاب کنید.

کلیشه ها را رها کنید و با ذهن باز انتخاب کنید

همه ی ما علایق و اعتقاداتی داریم که در طول زندگی بر روی انتخاب های ما تاثیر می گذارند و می توانند در انجام یک انتخاب خوب یا بد تاثیر گذار باشند. قبل از انتخاب نام برای فرزندتان بهتر است ابتدا تکلیف خود را با این کلیشه ها و درستی یا نادرستی آنها مشخص کنید و به قضیه بصورت منطقی نگاه کنید. اینکه شما به یک شخصیت تاریخی علاقه مند هستند شاید برای شما جالب باشد اما بدون شک فرزند شما از اینکه نامی مانند “تیمور” داشته باشد چندان خوشحال نخواهد بود.

نظر جامعه درباره نام ها مهم است

برخی از اسم ها هستند که شکل اصلی آنها بسیار زیبا و خوش آوا است اما در برخی از فرهنگ ها، به خوبی بیان نمی شوند. برای مثال نام “ابراهیم” از نام های زیبا است که معمولا در جامعه آنها را بصورت “ابی” صدا می کنند که چندان زیبا نیست.

اسم پسر جدید و شیک

به ترندهای گذرا توجه نکنید

برخی از اسامی هستند که در یک دوره کوتاه مورد توجه عموم قرار می گیرند و ممکن است والدین از این نام ها برای فرزندان خود استفاده کنند اما باید به این نکته توجه داشت که با گذشت این دوره و از مد افتادن آن نام، زیبایی آن ها کمتر خواهد شد. در ابتدای سال 2020 که ویروس کرونا (کویید-19) جهان را درگیر خود کرد یک خانواده هندی نام فرزندان دوقلوی خود را “کرونا و کویید” گذاشتند! قطعاً این نام­گذاری حتی اگر جذاب هم باشد مربوط به دوران خود می‌باشد و فرزندان نباید تحت تأثیر آن قرار بگیرند.

 

کدام اسم پسر را انتخاب می کنید؟

در بالا با بیش از 500 اسم پسر محبوب ایرانی آشنا شدید. کدام نام ها را انتخاب کردید؟ نام مورد علاقه شما در لیست وجود نداشت؟ شما هم می توانید نام هایی که انتخاب کرده اید را در بخش نظرات با کاربران شادیما به اشتراک بگذارید.


نکات مهم در انتخاب اسم پسر

چرا باید تلفظ و نوشتار انگلیسی اسم را هم چک کنیم؟

امروزه با گسترش اینترنت و شبکه های اجتماعی استفاده از نوشتار انگلیسی اسم نیز در نام کاربری و برخی فرم ها مهم می باشد، پس به نوشتار و به خصوص معنای انگلیسی اسم نیز توجه کنید تا بهترین انتخاب را داشته باشید.

چه آواهایی برای اسم پسر مناسب تر است؟

سعی کنید از اسامی با آواهای نرم و لطیف استفاده کنید که با روحیه پسرانه نیز سازگارتر است. از انتخاب اسامی با تلفظ دشوار و یا دارای ابهام (اسامی مشابه اسم پسر) پرهیز کنید.

جدید بودن اسم چقدر مهم است؟

از انتخاب اسامی ابتکاری که با ترکیب برخی واژه های بی معنا ساخته می شود خودداری کنید. سعی کنید از لیست انتخاب کنید یا در انتخاب خود از اسامی خیلی قدیمی یا خیلی جدید بی معنا پرهیز کنید. اسم مناسب دارای معانی مناسب نیز میباشد.

چطور اسم خاص و تک انتخاب کنیم؟

در این مطلب بزرگ ترین مجموعه اسم پسر قرار داده شده است تا بتوانید به راحتی اسامی مورد نظرتان را پیدا کنید. یک برگه آماده کرده و لیست را با حوصله مطالعه کنید، سپس اسامی مورد علاقه خود را یادداشت کرده و با مشورت همسر خود انتخاب نمایید.